( اطلاعات جادویی ) information magick
The web for information این وب برای آشنایی دوستان در جهت کسب اطلاعات متافیزیکی و جادویی می باشد. metaphysical and magical is familiar friends.
مطالعه و آشنایی با افسانه های ملل مختلف خالی از لطف نیست. در این میان، جانوران اساطیری و افسانه ای، بخشی مهم و جذاب از افسانه های یونان را تشکیل می دهند. ما نیز در اینجا به تعدادی از جانوران شگفت انگیز که در افسانه های یونانی آمده اند، می پردازیم.
اساطیر و افسانه ها مجموعه داستان هایی است که بیشتر درباره خدایان و موجودات افسانه ای نقل می شده است. بیشتر این اساطیر و افسانه ها از دوران باستان سینه به سینه بازگو شده و سند مکتوبی از آنها به جای نمانده است و در بسیاری موارد نیز تنها می توان به آثار و نقوش به جای نمانده بر روی اشیاء و ظروف باز مانده از گذشتگان استناد نمود. اما هدف گذشتگان از چنین داستانها و افسانه هایی چه بوده است؟ آنچه مسلم است این داستانها و افسانه ها تنها به منظور سرگرمی به وجود نیامده اند. در واقع پیشینیان، افسانه ها و اساطیر را به عنوان پاسخی برای پرسشهایی درباره طبیعت و زندگی خود باور داشتند. این اساطیر و افسانه ها باورها و جهانبینی یک قوم را تشکیل می داد. پاسخی بود به اینکه چرا جهان بدین گونه است، پاسخی به چگونگی پیدایش جهان، علل پیشامدها و رخدادهای طبیعی و ارتباط میان آنها. بدین گونه گذشتگان برای پرسشهای ذهن علت جوی خود، پاسخی می یافتند. مثلا علت بارش باران، فصول گوناگون، صدای رعد و حتی پرسشهای بنیادی تر نظیر پیدایش هستی، سرچشمه حیات، مرگ و زندگی پس از آن. با توجه به آنچه که گفته شد، مطالعه و آشنایی با افسانه های ملل مختلف خالی از لطف نیست. در این میان، جانوران اساطیری و افسانه ای، بخشی مهم و جذاب از افسانه های یونان را تشکیل می دهند. ما نیز در اینجا به تعدادی از جانوران شگفت انگیز که در افسانه های یونانی آمده اند، می پردازیم. آرگوس (Argus)
آرگوس، یکی از قهرمانان اساطیر یونان است که به آرگوس مشاهده گر مشهور است. علت این نام گذاری تعداد فراوان چشمان او بوده که در بعضی روایات 4 چشم و در بسیاری از داستانها و نقاشیها دارای 100 چشم بوده است که در سراسر بدن او قرار داشتند. این خاصیت، آرگوس را به یک نگهبان ایده آل مبدل کرده بود و هرا، همسر زئوس، او را برای نگهبانی زئوس و معشوقه اش ایو (Io)، گماشته بود. اما زئوس به هرمس، پیغامبر خدایان، دستور داد تا ایو را برباید و هرمس خود را به شکل چوپانی درآورد و با حکایتهای طولانی و آوای نی خود، آرگوس را به خواب برد و ایو را دزدید. در بعضی از داستانها، آرگوس در آخر به دست هرمس کشته میشود. کایمرا (Chimaera)
کایمرا فرزند اژدهایی صد سر به نام تایفویوس (Typhoeus) و موجودی نیمه پری، نیمه مار به نام اکیدنا (Echidna) است و یکی از معروفترین هیولاهای اساطیر به شمار میرود. کایمرا موجودی با دو سر شیر و بز در یک سو و دمی با سر مار از سوی دیگر بوده است. بدن او هم نیمی شیر و نیمی بز بوده و از دهانش آتش می ریخته است.
این هیولا، با از بین بردن گله های دامداران و حمله به مردم، موجب وحشت اهالی لیسیا(Lycia) بود و به دست مردی به نام بلروفون (Bellerophon) از اهالی کورینت (قرنت) کشته شد. سایکلوپ ها (Cyclopes)
یونانیان خدایان و هیولاها را فرزندان تیتان ها- خدایان اولیه- میدانستند که بیشتر آنها فرزند گایا (Gaea) الهه مادر و اورانوس (Uranus) بودند. اورانوس خدای آسمان و فرزند گایا بود و گایا خود به تنهایی او را به وجود آورده بود. این دو با یکدیگر فرزندان بسیاری به وجود آوردند که شامل 12 تن از تایتان ها نیز هست. سایکلوپها، که غولهایی یک چشم بودند، سه نفر بودند و نماد رعد، برق و صاعقه به شمار می آمدند. این غولها، اولین آهنگران بودند و توسط تایتانی به نام کرونوس (Cronus)، زندانی شدند. زئوس، هنگام شورش بر علیه تایتانها، سایکلوپ ها را آزاد کرد و در عوض آنها اسلحه معروف او، صاعقه و تندر را به او هدیه دادند. اکیدنا (Echidna)
هیولای مونثی که نیمی پری و نیمی مار بود و در غاری زندگی میکرد. او تنها هنگام شکار غار را ترک میکرد و هر موجودی که از آن حوالی میگذشت را میخورد. این موجود، فانی اما دارای عمری طولانی بود و توسط آرگوس کشته شد. هکتاتون کایرس (Hecatonchires)
هکتاتون کایرس به معنی “صد دست” است. این موجودات با 50 سر و 100 دست قدرتمند، فرزندان گایا و اورانوس بودند. این سه موجود صد دست، از پدر خود متنفر بودند و اورانوس آنها را به رحم مادرشان باز گرداند. آنها بعدها در شورشی علیه اورانوس شرکت کردند، اما کرونوس(برادرشان) باز هم آنها را به زندان انداخت و بعد توسط زئوس آزاد شدند و به نبرد با تایتانها پرداختند. آنها میتوانستند در آن واحد چندین تخته سنگ عظیم را به سمت دشمنان خود پرتاب کنند. غولها (Giants)
غولها، موجودات عظیم الجثه ای بودند که در اثر بر زمین ریختن خون اورانوس به وجود آمده بودند. آنها به زئوس و خدایان المپ نشین حمله کردند و برای رسیدن به مقر آنها، بالای کوهی رفته و با روی هم گذاشتن تجهیزات جنگی خود، راهی برای رسیدن به مقر خدایان ایجاد کردند.
خدایان در نهایت توانستند با کمک هرکول، قهرمان اساطیری و فرزند زئوس، غولها را شکست بدهند و آنها را در زیر آتشفشانها دفن کنند. گورگون ها (Gorgons)
در اساطیر یونان، گورگون هیولایی مونث، با بدنی پوشیده از فلسهایی نفوذ ناپذیر، موهایی از مارهای زنده، دندانهایی تیز و چهره ای چنان زشت بوده اند که هر کس به آنها نگاه میکرد به سنگ تبدیل میشد. آنها سه تن بودند که دو تا از آنها جاودان بودند و سومی که مدوزا نام داشت فانی بود. یونانیان از تصویر سر این هیولا برای آراستن سپرهای خود استفاده میکردند تا دشمنان خود را وحشت زده کرده و خود را از قدرتهای شیطانی محافظت کنند. مدوزا (Medusa)
مدوزا در ابتدا دوشیزه ای بسیار زیبا بوده است، اما پس از اینکه پوزئیدون، خدای دریا او را در معبد آتنا اغوا میکند، موجب خشم این الهه میشود و آتنا، او را به شکل کریه ترین موجود ممکن، یعنی یک گورگون در می آورد. از آنجایی که مدوزا در اصل انسان بوده است، فانی بوده و در نهایت توسط یکی از قهرمانان اساطیری به نام پرسیوس (Pereus) کشته میشود. پرسیوس که تحت حمایت آتنا به نبرد با مدوزا رفته بود، موفق میشود با هوشمندی سر او را از بدن جدا کند. گفته میشود که در این زمان، دو تا از موجودات افسانه ای، پگاسوس (Pegasus) و کریسائور (Chrysaor) که فرزند مدوزا و پوزئیدون بوده اند، از بدن مدوزا خارج شده اند. تایفویوس (Typhoeus)
تایفویوس، اژدهایی با نفس آتشین، صد سر و خستگی ناپذیر بوده است. گایا، در اوج نا امیدی او را به دنیا آورد تا از تایتانها در مقابل المپیان محافظت کند. او تا حد زیادی موفق میشود و تعدادی از خدایان المپ را فراری داده و زئوس را به بند میکشد. هرمس به نجات زئوس میآید و زئوس هم با استفاده از تیرهای صاعقه، تایفویوس را از بین میبرد. گفته میشود که تایفویوس زیر کوه اتنا (Etna) در سیسیل دفن شده است. سربروس (Cerberus)
سربروس هم یکی دیگر از فرزندان تایفویوس و اکیدنا است و سگی سه سر، با ماری به جای دم است. این هیولا نگهبان جهان مردگان بوده است. او به مردگان اجازه ورود میداده و مانع خروج آنها از جهان زیر زمین میشده است. تنها چند تن از افراد زنده موق شدند به طریقی از این سد بگذرند و به دنیای مردگان رفته و بازگردند. یکی از این افراد اورفئوس (Orpheus) بود که توانست با خواندن آواز او را خواب کند و به نجات همسرش یوریدیس (Eurydice) برود. هرکول نیز، در آخرین ماموریت خود موفق شد سربروس را از جایگاه خود خارج کند و به شاه یوریستئوس (Eurystheus) پیشکش کند. سیرن ها (Sirens)
سیرن ها خواهرانی بودند که در بخشهای پر صخره دریا میزیستند. آنها آوازی بسیار زیبا و فریبنده داشتند و دریانوردان را با آوای خود گمراه کرده و به کام صخره های مرگ آور میکشیدند. گفته میشود که این چهار خواهر، فرزندان آکلوس Achelous خدای طوفان بوده اند. اسب بالدار پگاسوس (Pegasus)
پگاسوس اسبی بالدار و فرزند رابطه مدوزا و پوزئیدون است. او زمانی که سر مدوزا توسط پرسیوس از تن جدا شد، به دنیا آمد و توسط بلروفون اهلی شد.
پگاسوس در طی ماجراهای این قهرمان، مرکب او بود و به او در از بین بردن کایمرا کمک کرد. اما زمانی که بلروفون میخواست به کمک او به المپ برسد، توسط زئوس از اسب سرنگون شد و پگاسوس به تنهایی به المپ رسید و در آنجا ماندگار شد. کریسائور (Chrysaor) کریسائور، دومین فرزند مدوزا و پوزئیدون است. او هنگامی که سر مدوزا توسط پرسئوس از تنش جدا شد، به دنیا آمد. درباره این موجود اطلاع زیادی در دست نیست، تنها میدانیم که او به احتمال زیاد یک غول بوده و جنگجویی قدرتمند به شمار می آمده است و نام وی شمشیر طلایی معنا میدهد.
نظرات شما عزیزان: دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:جانوران افسانه ای یونان باستان, :: 15:19 :: نويسنده : آتش
موضوعات پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||
|